جدول جو
جدول جو

معنی خدمت کاری خدمتکاری - جستجوی لغت در جدول جو

خدمت کاری خدمتکاری
اطاعت، بندگی، چاکری، غلامی، نوکری
متضاد: آقایی، اربابی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

صفت بنده، پرستار، پیشخدمت، پیشکار، چاکر، خادم، خدمتگزار، غلام، فراش، فرمانبر، کنیز، گماشته، مستخدم، نوکر
متضاد: مخدوم
فرهنگ واژه مترادف متضاد